آیه 108 سوره توبه

از دانشنامه‌ی اسلامی

لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا ۚ لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَىٰ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ ۚ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا ۚ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ

[9–108] (مشاهده آیه در سوره)


<<107 آیه 108 سوره توبه 109>>
سوره :سوره توبه (9)
جزء :11
نزول :مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

تو (ای رسول ما) هرگز در مسجد آنها (به نماز) مایست که همان مسجد (قبا) که بنیانش از اول بر پایه تقوای محکم بنا گردیده سزاوارتر است به اینکه در آن اقامه نماز کنی، که در آن مسجد مردان پاکی که مشتاق تهذیب نفوس خودند درآیند، و خدا مردان پاک مهذّب را دوست می‌دارد.

هرگز [برای عبادت و نماز] در آن مسجد نایست، قطعاً مسجدی که از نخستین روز بر پایه تقوا بنا شده شایسته تر است که در آن [به نماز و عبادت] بایستی، در آن مردانی هستند که خواهان پاکیزگی [و طهارت جسم و جان] هستند؛ و خدا پاکیزگان را دوست دارد.

هرگز در آن جا مايست، چرا كه مسجدى كه از روز نخستين بر پايه تقوا بنا شده، سزاوارتر است كه در آن [به نماز] ايستى. [و] در آن، مردانى‌اند كه دوست دارند خود را پاك سازند، و خدا كسانى را كه خواهان پاكى‌اند دوست مى‌دارد.

هرگز در آن مسجد نمازمگزار. مسجدى كه از روز نخست بر پرهيزگارى بنيان شده شايسته‌تر است كه در آنجا نماز كنى. در آنجا مردانى هستند كه دوست دارند پاكيزه باشند، زيرا خدا پاكيزگان را دوست دارد.

هرگز در آن (مسجد به عبادت) نایست! آن مسجدی که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده، شایسته‌تر است که در آن (به عبادت) بایستی؛ در آن، مردانی هستند که دوست می‌دارند پاکیزه باشند؛ و خداوند پاکیزگان را دوست دارد!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Do not stand in it ever! A mosque founded on Godwariness from the [very] first day is worthier that you stand in it [for prayer]. Therein are men who love to keep pure, and Allah loves those who keep pure.

Never stand in it; certainly a masjid founded on piety from the very first day is more deserving that you should stand in it; in it are men who love that they should be purified; and Allah loves those who purify themselves.

Never stand (to pray) there. A place of worship which was found upon duty (to Allah) from the first day is more worthy that thou shouldst stand (to pray) therein, wherein are men who love to purify themselves. Allah loveth the purifiers.

Never stand thou forth therein. There is a mosque whose foundation was laid from the first day on piety; it is more worthy of the standing forth (for prayer) therein. In it are men who love to be purified; and Allah loveth those who make themselves pure.

معانی کلمات آیه

اسس: اساس: اصل و پايه. «اسس»: پايه نهاده شده است.

يتطهروا: تطهر و طهر (بر وزن قفل): پاك شدن‏. أَنْ يَتَطَهَّرُوا: اينكه پاك شوند.

«مطهرين»: پاك شوندگان. آن در اصل، «متطهرين» است.

نزول

«شیخ طوسى» می گوید در سبب نزول این آیه گویند: اهل مسجد ضرار نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آمدند. گفتند: یا رسول الله ما مسجدى مخصوص ضعفاء ساختیم از تو درخواست مى کنیم که در آنجا نماز بگذارى و این درخواست موقعى بود که پیامبر متوجه جنگ تبوک بود و به آنان وعده داد که اگر مراجعت نماید در آنجا نماز بگذارد. هنگامى که پیامبر مراجعت فرمود خداوند او را از رفتن به آن مسجد بازداشت.

«فِیهِ رِجالٌ یحِبُّونَ أَنْ یتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ یحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ». ابوهریرة گوید: که این قسمت از آیه درباره اهل قبا نازل گردید زیرا آنان با آب استنجاء می‌نمودند و از طریق ولید بن ابى‌سندر الاسلمى از یحیى بن سهل الانصارى او از پدرش روایت کند که این قسمت از آیه درباره اهل قبا نازل شده زیرا موضع غائط را با آب مى شستند.

شیخ ما نیز در تفسیر خود از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده که به اهل قبا فرمود: شما در موقع طهارت چه کارى انجام می‌دهید که خداوند از شما به خیرى یاد کرده است. گفتند: اثر غائط را با آب مى شوئیم.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


لا تَقُمْ فِيهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‌ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ «108»

در آن (مسجد ضرار،) هرگز (براى نماز) نايست، همانا مسجدى كه از روز نخست بر اساس تقوا بنا شده، سزاوارتر است كه در آن نماز برپادارى. (زيرا) در آن مسجد، مردانى هستند كه دوست دارند خود را پاك سازند و خداوند پاكان را دوست مى‌دارد.

نکته ها

مسجدى كه از آغاز بر پايه‌ى تقوا، بنا نهاده شد، مسجد «قُبا» ست كه هنگام هجرت به مدينه ساخته شد. «1»

فخر رازى مى‌گويد: وقتى سابقه‌ى تقوا، مايه‌ى ارزش يك مسجد است، سبقت انسان به ايمان و تقوا، بيشتر ارزش دارد و على عليه السلام كه از روز اوّل مؤمن بود، برتر از كسانى است كه پس از سالها شرك، مسلمان شدند. «2»

پیام ها

1- در مسجدى كه پايگاه مخالفانِ نظام اسلامى است، به نماز نايستيم. «لا تَقُمْ فِيهِ أَبَداً»

2- عبادت از سياست جدا نيست. حتّى به وسيله نماز نبايد باطلى را تقويت‌


«1». تفسير نورالثقلين.

«2». تفسير كبيرفخررازى.

جلد 3 - صفحه 505

كرد. «لا تَقُمْ فِيهِ أَبَداً» (تائيد كفر و نفاق وتفرقه حرام است)

3- رهبر، الگوى ديگران است. پيامبر نبايد وارد مسجد ضرار شود تا ديگران هم وارد نشوند. لذا خطابِ آيه به پيامبر است. «لا تَقُمْ فِيهِ»

4- رهبر جامعه بايد در موضع‌گيرى پيشگام باشد. «لا تَقُمْ فِيهِ»

5- اگر مردم را از رفتن به مراكز فساد باز مى‌داريم، بايد مكان‌هاى سالم و مفيدى را جايگزين و به آن راهنمايى كنيم. «لا تَقُمْ‌، تَقُومَ»

6- ارزش هرچيز وابسته به اهداف و انگيزه‌ها و نيّات بنيان‌گزاران آن دارد. «أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‌»

7- مسجد، زمينه‌ى پاكى از پليدى‌هاى جسمى و روحى است. «فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا»

8- همنشينى با صالحان ارزش است. فِيهِ رِجالٌ‌ ...

9- ارزش مكان‌ها، بسته به افرادى است كه به آنجا رفت وآمد مى‌كنند. ارزش يك مسجد به نمازگزارانِ آن است، نه گنبد و گلدسته‌ى آن. لَمَسْجِدٌ ... أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ، فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا

10- نماز و مسجد، وسيله‌ى تهذيب و پاكى است. لَمَسْجِدٌ فِيهِ‌ ... يَتَطَهَّرُوا

11- علاقه به كمال و پاكى، خود يك كمال است. «يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا»

12- پاكان، محبوب خدايند. «يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لا تَقُمْ فِيهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‌ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ (108)

لا تَقُمْ فِيهِ أَبَداً: نايست در آن مسجد هرگز. مروى است‌ «1» كه چون اين آيه آمد، پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله مالك بن الدحشم و معر بن عدن را امر فرمود برويد و آن مسجد را ويران كنيد و بسوزانيد. ايشان رفتند و آتش در آن زدند.

كسانى كه در آنجا بودند فرار، و بعضى ماندند تا آتش به آنها رسيده جمعى از آنها سوختند، و آنجا را مزبله قرار دادند. ابو عامر هم در راه شام غريب و تنها مرد.

در منهج‌ «2» نقل شده كه در زمان عمر بن خطاب مجمع بن حارث كه امام مسجد ضرار بود، امامت مسجد قبا را طلب نمود، عمر گفت: نه، تو امام مسجد ضرار بودى. گفت: ساكن باش، بر من تعجيل مكن، من در آن وقت جوان بودم و

«1» مجمع ج 3 ص 73.

«2» منهج ج 4 ص 328.

ج5، ص 204

ايشان پير؛ و من قرآن مى‌دانستم و ايشان نمى‌دانستند و من بر احوال آنها مطلع نبودم. اگر مخبر بودم، يك ساعت با آنها مقام نكردمى. عمر او را معذور، و امامت مسجد قبا را به او داد!! بعد از آن در مدح مسجد تقوى مى‌فرمايد: لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‌:

هر آينه مسجدى كه بنا نهاده شده است بر پرهيزكارى خدا و طاعت الهى. مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ‌: از اول روز بنا و اساس آن. أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ‌: سزاوارتر است آنكه قيام كنى در آن مسجد به نماز. مراد به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله است، چنانچه ابو سعيد نقل نموده‌ «1» كه حضرت را از آن مسجد پرسيدم، مشتى سنگريزه برداشت و بينداخت و اشاره به مسجد خود نمود (هو مسجدكم هذا مسجد المدينة، لكن به قول اشهر و اظهر، مراد مسجد قبا است در محله بنى عمر و بن عوف. و مروى است‌ «2» كه حضرت رسول اول كه به حوالى مدينه رسيد، به محله قبا فرود آمده، چهارده روز اقامت فرمود. آن ايام مسجد قبا را فراهم آوردند، و اول مسجدى است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله در آنجا نماز گزارد. و از ابن عمر نقل است كه حضرت هر روز شنبه، سواره يا پياده به مسجد قبا آمدى و در آنجا دو ركعت نماز نمودى. و در روايت آمده كه دو ركعت نماز در مسجد قبا، ثواب عمره دارد.

فِيهِ رِجالٌ‌: در آن مسجد تأسيس شده بر تقوى، مردانى هستند كه از پاكى طينت. يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا: دوست مى‌دارند آنكه پاكى ورزند از انجاس و ارجاس و اخباث، يعنى پيوسته با طهارت باشند. نزد بعضى بر جنابت خواب نكنند. منقول است بعد از نزول اين آيه، حضرت از اهل مسجد قبا پرسيد: كدام تطهر است كه حق تعالى شما را بدان تعريف فرموده؟ جواب دادند كه: آب از عقب احجار ثلاثه استعمال مى‌كنيم، يعنى در استنجا سنگ و آب هر دو كار

«1» منهج ج 4 ص 329 و مجمع ج 3 ص 73.

«2» منهج ج 4 ص 329.

ج5، ص 205

بريم. «1» نزد بعضى مراد تطهر است از معاصى و خصال مذمومه. در مجمع‌ «2»- از حضرت باقر و صادق عليهما السلام: يحبّون ان يتطهّروا بالماء عن الغايط و البول. از صادقين عليهما السّلام مروى است كه دوست مى‌داشتند تطهير غايط و بول را به آب. وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ‌: و خداى تعالى دوست مى‌دارد پاكيزگان را، يعنى لازمه محبت كه انعام و احسان خاصه است، نسبت به ايشان منظور دارد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى‌ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ (107) لا تَقُمْ فِيهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‌ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ (108) أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى‌ تَقْوى‌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى‌ شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فِي نارِ جَهَنَّمَ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (109) لا يَزالُ بُنْيانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلاَّ أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (110)

ترجمه‌

و آنانكه اتّخاذ نمودند مسجديرا براى ضرر رساندن و كافر شدن و جدائى افكندن ميان اهل ايمان و براى انتظار كسيكه محاربه نمود با خدا و پيغمبرش از پيش و هر آينه قسم ميخورند كه اراده ننموديم مگر خوبى را و خدا شهادت ميدهد كه آنها هر آينه دروغگويانند

قيام منما در آن هرگز هر آينه مسجدى كه تأسيس شده است بر پرهيزكارى از روز اوّل سزاوارتر است كه قيام نمائى در آن در آن باشند مردانى كه دوست دارند كه پاك شوند و خدا دوست دارد پاك شوندگان را

آيا پس كسيكه تأسيس‌

جلد 2 صفحه 621

نموده باشد بنايش را بر پرهيزكارى از خدا و خوشنودى او بهتر است يا آنكه تأسيس نموده بنايش را بر لب زمين تهى زير منهدمى پس منهدم شود و فرود آورد او را در آتش جهنّم و خدا هدايت نمى‌كند گروه ستمكاران را

هميشه مى‌باشد بناء آنها كه بنا نمودند موجب شك در دلهاى آنها مگر آنكه پاره پاره شود دلهاشان و خداوند داناى درستكار است.

تفسير

در جوامع روايت نموده كه بنى عمرو بن عوف چون مسجد قبا را بنا نمودند و نماز گذارد در آن پيغمبر (ص) حسد بردند بر آنها برادرانشان بنى غنم بن عوف و گفتند ما مسجدى بنا مى‌كنيم و نماز مى‌گذاريم در آن و حاضر نمى‌شويم در جماعت محمّد (ص) پس بنا نمودند مسجدى در جنب مسجد قبا و از پيغمبر (ص) تقاضا كردند كه در آن مسجد براى آنها نماز بگذارد در وقتى كه آنحضرت مشغول بتجهيز لشگر براى جنگ تبوك بود و فرمود كه من در شرف حركتم و چون از آن سفر مراجعت نمود اين آيه نازل شد پس امر فرمود كه آن مسجد را خراب كردند و آتش زدند و محلّش را جاى كثافت و نجاست نمودند و نيز در آن كتاب است كه ابو عامر راهب در زمان جاهليت رهبانيت و زهادت را اختيار نموده بود و چون پيغمبر وارد مدينه شد حسد بر دو احزاب را بر حضرت شورانيد و پس از فتح مكه فرار نمود و رفت در روم و نصرانى شد و بانيان مسجد ضرار منتظر او بودند كه بيايد و در آن مسجد نماز بخواند و غلبه كند بر پيغمبر و آنمسجد را براى او به اين بنا نموده بودند و او در جنگهاى آنحضرت حاضر بود و با او مقاتله مينمود تا فرار كرد و بشام رفت تا از قيصر لشگر بگيرد و با حضرت جنگ كند و در قنسرين تنها مرد و قمى ره فرموده كه جمعى از منافقان آمدند نزد پيغمبر (ص) و اجازه خواستند كه مسجدى بنا كنند در محلّه بنى سالم براى مواقع ضرورت و اشخاص ضعيف كه نمى‌توانند در مسجد آنحضرت حاضر شوند و پيغمبر بآنها اجازه داد پس خواهش نمودند كه تشريف بياورد و در آن نماز بخواند حضرت فرمود من در شرف مسافرت تبوكم انشاء اللّه در مراجعت ميآيم و نماز ميخوانم و چون حضرت مراجعت فرمود اين آيه در شان آن مسجد و ابو عامر راهب نازل شد و آنها قسم خوردند كه ما اين مسجد را براى صلاح مسلمانان و احسان بآنها ساختيم و خداوند آنها را تكذيب فرمود و در تفسير امام قريب باين معانى ذكر شده علاوه بر آنكه امير دومة الجندل و حوالى آن تا حدود شام اكيدر نام داشت و پيغمبر (ص) را تهديد مينمود و اصحاب از قبل تعرّض او خائف شده بودند و خداوند به پيغمبر (ص) وعده ظفر بر او را داد

جلد 2 صفحه 622

و آنحضرت عازم تبوك شد و اين منافقان با او مكاتبه نمودند و او را براى گرفتن مدينه دعوت كردند و با ابو عامر راهب مواضعه داشتند كه مراجعت بمدينه نمايد و از او اطاعت نمايند و اين مسجد را براى اجراء مقاصد سوء خودشان ساختند و از حضرت خواهش نماز در آن را نمودند و او ميدانست بوحى غرض آنها را با وجود اين اجابت فرمود و خواست برود ولى هر مركبى را حاضر نمودند از رفتار ماند و قدمها خشك شد لذا حضرت امر را محوّل بمراجعت از تبوك فرمود و براى دفع كيد آنها مأمور شد از طرف خداوند كه على (ع) را در مدينه خليفه و جانشين خود فرمايد چون وحى شده بود كه از مدينه خارج شود با آنكه آنجا اقامت داشته باشد و امير المؤمنين (ع) مايل بجهاد بود ولى عرض كرد اطاعت دارم با آنكه ميل به تخلّف از ركابت ندارم پيغمبر فرمود آيا نمى‌خواهى نسبت بمن بمنزله هرون نسبت بموسى باشى جز آنكه پيغمبرى بعد از من نيست عرض كرد راضى شدم و پيغمبر (ص) فرمود اجر اقامت تو در مدينه با جهاد برابر است خداوند ترا به تنهائى جماعت قرار داد چنانچه حضرت ابراهيم را امّت فرمود كفار و منافقان از هيبت تو متعرّض مسلمانان نخواهند شد و چون پيغمبر (ص) از مدينه خارج شد و على (ع) بمشايعت رفت منافقان گفتند محمّد على را در مدينه گذارد براى آنكه از او ملول شده بود ميخواست مردم شبانه بريزند او را بكشند و اين خبر بسمع مبارك پيغمبر (ص) رسيد و امير المؤمنين (ع) عرض كرد ملاحظه بفرمائيد مردم چه ميگويند پيغمبر فرمود تو مردمك ديده و نور بصر و مانند روح در بدن منى و بجانب تبوك حركت فرمود و امير المؤمنين (ع) در مدينه اقامت داشت و هر وقت منافقان تصميم ميگرفتند كه متعرض مسلمانان شوند ميترسيدند از آن كه آنحضرت به تنهائى قيام نمايد بر دفاع از آنها مانند آنكه پيغمبر (ص) مراجعت نموده باشد و خداوند اكيدر را مأخوذ و تسليم پيغمبر خود فرمود و مبالغ گزافى بعنوان صلح از او گرفته شد و پيغمبر بدون جنگ سالما غانما ظافرا بعد از هشتاد روز مراجعت فرمود و مكر منافقان باطل گرديد و اين آيات نازل شد و پيغمبر (ص) امر فرمود مسجد ضرار را آتش زدند و ابو عامر راهب را كه آنحضرت فاسق نام نهاده بود و گوساله اين امّت مانند قوم موسى بود خداوند بمرض قولنج و برص و فلج و لقوه مبتلا فرمود و چهل روز با عذاب شديد زنده بود و بعد بعذاب اليم خدا گرفتار شد حقير عرض ميكنم قضيه خلافت امير المؤمنين (ع) از پيغمبر (ص) در اين سفر در تواريخ مذكور و حديث منزلت‌

جلد 2 صفحه 623

مشهور است و اين ابو عامر پدر حنظله غسيل الملائكه است كه در جنگ احد شهيد شد و مصداق يخرج الحى من الميت ظاهر گرديد و در علم تورية و انجيل تخصّص داشت و بسيار طرّار و غدّار بود حضرات ميخواستند او را امام و خطيب آن مسجد نمايند و در مقابل پيغمبر (ص) جمعيّتى تهيّه كنند و بر او خروج نمايند ولى خدا نخواست مفتضح و رسوا شدند و اسامى منافقان در كتب مفصّله ذكر شده و بنظر حقير محرك كلّ سامرى اين امّت بوده و عاقبت بمقصود خود نائل گرديد و در تفسير مسجديكه تأسيس شده بر تقوى از روز اوّل در كافى از حضرت صادق (ع) و عياشى از آنحضرت و حضرت باقر (ع) نقل نموده و قمى ره فرموده كه مراد مسجد قبا است و گفته شده است كه پيغمبر (ص) آن مسجد را در ايام اقامت در قبا تأسيس فرمود و در آن نماز گذارد و در تفسير قول خدا يتطهروا عياشى از امام صادق (ع) نقل نموده كه آن تطهير به آب است و در تفسير المطهّرين قمى ره فرموده آنها تطهير بآب مينمودند و در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه دوست داشتند تطهير بآب را از غايط و بول و از پيغمبر (ص) روايت شده است كه از اهل قبا سؤال فرمود شما چگونه تطهير ميكنيد كه خداوند شما را مدح نموده عرض كردند اثر غايط را ميشوئيم فرمود خدا در باره شما نازل فرمود و اللّه يحبّ المطّهّرين و قمى از امام باقر (ع) نقل نموده كه مسجد ضرار آنستكه خدا در باره‌اش فرموده اسس على شفا جرف هار و حاصل مستفاد از آيات شريفه و اخبار ائمه اطهار آنستكه و بعضى از منافقان كسانى هستند كه بنا و اخذ نمودند مسجدى را براى اضرار بمسلمانان و تقويت كفر و تفرق جماعت مسجد قبا و براى ترقّب و ترصّد و انتظار مقدم ابو عامر راهب محارب و با اينحال قسم ميخورند كه ما مقصودى جز اقامه نماز و ذكر خدا و توسعه بر مسلمانان و رعايت حال ضعفاء نداريم ولى خدا ميداند كه دروغ ميگويند و اى پيغمبر تو قيام ننما براى نماز در آن مسجد البتّه مسجديكه در جنب آن مسجد است كه از روز اول با نيّت پاك و خالص براى رضاى خدا و اطاعت امر او ساخته شده و مبنى بر تقوى است اولى و احق است بآنكه تو و ساير مسلمانان در آن نماز بخوانيد با آنكه كسانيكه در آن نماز ميخوانند تطهير مينمايند به آب و خدا آنها را دوست ميدارد نبايد مسجديكه آنها در آن نماز ميخوانند از رواجش كاسته شود آيا كسيكه تأسيس نموده است بناى خود را بر اصل و پايه محكم كه نيّت خالص در قربت است و تزلزلى در آن روى نميدهد و منبعث از تقوى و پرهيزكارى است و موجب خوشنودى خدا است بهتر است و رعايت بناى او لازم‌

جلد 2 صفحه 624

تر است يا كسيكه تأسيس نموده است بناى خود را بر پايه نفاق و شقاق و قصد تفرقه بين مسلمانان و فتنه و فساد كه مانند زمينى است كه در كنار واديى واقع شده و از زير سيل آنرا خراب نموده و در شرف انهدام است و لب آن زمين بنائى ساخته شده و زير آن زمين كه بواسطه خرابى خالى شده است جهنم و آتش است كه چنين بنائى منهدم خواهد شد و خود و صاحبش را بجهنم واصل خواهد نمود و هميشه چنين مسجدى كه امام و خطيبش چنين ملعونى باشد موجب مزيد شك و نفاق در دلهاى حاضر شوندگان در آن مسجد است كه منافقانند و بعد از خرابى هم موجب مزيد بغض و عناد آنها خواهد شد مگر آنكه دلهاى آنها از شدّت بغض بتركد و پاره پاره شود و ساقط گردد از قابليّت ادراك و قبول زيادتى و نقصان در مدركات و خداوند عالم است به نيّات آنها و امرش بر وفق حكمت و مصلحت است بى‌جهت مسجديرا خراب نمى‌كند و قوميرا آزرده خاطر و ملول نميفرمايد و در جوامع از امام صادق (ع) نقل نموده كه الى ان تقطّع قرائت فرمود و بعضى الذين بدون و او در صدر آيه اول قرائت نموده‌اند و قصه مستقلى دانسته‌اند و بر هر تقدير يا كلمه منهم بعنوان خبريّت از الّذين مقدّر است يا خبر آن لا تقم فيه ابدا است در آيه دوم باعتبار آنكه لا تقم لهم فيه ابدا بوده و لهم براى وضوح مراد حذف شده است و آن رابطه خبر بمبتدا است و حسن تشبيهات و استعارات و كنايات و لطائف خفيّه كلام بذوق خواننده واگذار ميشود.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لا تَقُم‌ فِيه‌ِ أَبَداً لَمَسجِدٌ أُسِّس‌َ عَلَي‌ التَّقوي‌ مِن‌ أَوَّل‌ِ يَوم‌ٍ أَحَق‌ُّ أَن‌ تَقُوم‌َ فِيه‌ِ فِيه‌ِ رِجال‌ٌ يُحِبُّون‌َ أَن‌ يَتَطَهَّرُوا وَ اللّه‌ُ يُحِب‌ُّ المُطَّهِّرِين‌َ (108)

هرگز اقامه‌ نماز نكن‌ ‌در‌ ‌آن‌ مسجد ضرار ‌هر‌ آينه‌ مسجدي‌ ‌که‌ تأسيس‌ ‌آن‌ ‌از‌ روي‌ تقوا ‌باشد‌ ‌از‌ اول‌ روزي‌ ‌که‌ تأسيس‌ ‌شده‌ سزاوارتر ‌است‌ اينكه‌ ‌در‌ ‌او‌ اقامه‌ نماز گذاري‌ ‌که‌ مسجد قبا ‌باشد‌ و ‌در‌ ‌آن‌ مسجد مرداني‌ هستند ‌که‌ دوست‌ ميدارند پاكيزه‌ شوند و ‌خدا‌ دوست‌ ميدارد پاكيزگان‌ ‌را‌.

لا تَقُم‌ فِيه‌ِ أَبَداً ‌اينکه‌ خطاب‌ و ‌لو‌ بپيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌است‌ لكن‌ شامل‌ جميع‌ مسلمين‌ بتنقيح‌ مناط قطعي‌ ‌است‌ زيرا ترويج‌ باطل‌ و تضييع‌ حق‌ ‌است‌.

لَمَسجِدٌ أُسِّس‌َ عَلَي‌ التَّقوي‌ ‌که‌ مسجد قبا ‌باشد‌ ‌که‌ ‌از‌ روي‌ حقيقت‌ و واقعيه‌

جلد 8 - صفحه 314

و تقرب‌ بحق‌ تأسيس‌ ‌شده‌ ‌من‌ اول‌ يوم ‌که‌ ‌از‌ اول‌ روزي‌ ‌که‌ شروع‌ بتأسيس‌ ‌شده‌ ‌از‌ روي‌ تقوي‌ بوده‌ أَحَق‌ُّ أَن‌ تَقُوم‌َ فِيه‌ِ احق‌ افعل‌ تفضيل‌ ‌است‌ لكن‌ نه‌ بمعني‌ آنكه‌ آنهم‌ حق‌ ‌است‌ بلكه‌ ‌او‌ باطل‌ ‌است‌ نظير آنكه‌ بگويي‌ العبادة خير ‌من‌ المعصية و علي‌ّ افضل‌ ‌من‌ عمر، و الايمان‌ اعلي‌ ‌من‌ الكفر ‌که‌ حضرت‌ تشريف‌ برد و ‌در‌ ‌او‌ اقامه‌ نماز كرد فِيه‌ِ رِجال‌ٌ يُحِبُّون‌َ أَن‌ يَتَطَهَّرُوا دوست‌ ميدارند ‌که‌ ‌با‌ طهارت‌ باشند چه‌ طهارت‌ خبثي‌ ‌که‌ ‌در‌ اخبار دارد ‌که‌ تطهير بآب‌ ميكردند و چه‌ طهارت‌ حدثي‌ وضوء و غسل‌ و تيمم‌ و چه‌ طهارت‌ ‌از‌ معاصي‌ و اخلاق‌ رذيله‌ و عقائد فاسده‌ وَ اللّه‌ُ يُحِب‌ُّ المُطَّهِّرِين‌َ بجميع‌ مراتبه‌ و ‌در‌ اصل‌ المتطهرين‌ بوده‌ تاء ‌در‌ طاء ادغام‌ ‌شده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 108)- خداوند در این آیه تأکید بیشتری روی این موضوع حیاتی کرده، به پیامبرش صریحا دستور می‌دهد که: «هرگز در این مسجد قیام به عبادت مکن» و نماز مگزار (لا تَقُمْ فِیهِ أَبَداً).

بلکه به جای این مسجد «شایسته‌تر این است که در مسجدی قیام به عبادت کنی که شالوده آن در روز نخست بر اساس تقوا گذارده شده است» (لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ).

نه این مسجدی که شالوده و اساسش از روز نخست بر کفر و نفاق و بی‌دینی و تفرقه بنا شده است.

سپس قرآن اضافه می‌کند: علاوه بر این که این مسجد از اساس بر شالوده تقوا گذارده شده، «گروهی از مردان در آن به عبادت مشغولند که دوست می‌دارند

ج2، ص254

خود را پاکیزه نگه دارند، و خدا پاکیزگان را دوست دارد» (فِیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ).

پاکیزگی و طهارت در اینجا معنی وسیعی دارد که هرگونه پاکسازی روحانی از آثار شرک و گناه، و جسمانی از آثار آلودگی به کثافات را شامل می‌شود.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. واحدى در اسباب النزول خود از سعد بن ابى وقاص روایت کند که منافقین مسجدى شبیه مسجد قبا ساختند و منظورشان این بود که ابوعامر راهب را به امامت جماعت مسجد برگمارند. وقتى که از ساختن آن فارغ شدند نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمدند و گفتند: مسجدى ساختیم و از تو مى خواهیم که در آن نماز بگذارى سپس این آیه نازل شد.
  3. ترجمه، «در آن، مردانى هستند که دوست می‌دارند پاکیزه باشند و خداوند پاکیزگان را دوست می‌دارد».
  4. صحیح ترمذى.
  5. کتاب اخبارالمدینه از عمر بن شبه.
  6. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص441.

منابع